در کافى به سند خود از ابى بصیر روایت کرده که گفت: من از امام ابى جعفر(ع)از مساله متعه پرسیدم، فرمود: بله در قرآن این مساله نازل شده، و فرموده:"فما استمتعتم به منهن فاتوهن اجورهن فریضة و لا جناح علیکم فیما تراضیتم به من بعد الفریضة" (1) .
و در همان کتاب به سند خود از ابن ابى عمیر از شخصى که نامش فراموش شده، و یا از نسخه افتاده از امام صادق(ع)روایت کرده که فرمود: آیه اینطور نازل شده بود:" فما استمتعتم به منهن الى اجل مسمى، فاتوهن اجورهن"(از زنان آن کسانى که شما از آنان براى مدتى معین تمتع مىبرید واجب است اجرتشان را بدهید" (2) .
مؤلف قدس سره: این قرائت را عیاشى نیز از ابى جعفر(ع)نقل کرده، جمهور - یعنى علماى اهل سنت - نیز آن را به چند طریق از ابى بن کعب و عبد الله بن عباس روایت کردهاند، که انشاء الله روایاتش خواهد آمد، و شاید منظور از امثال این روایات این باشد که بفهمانند مراد آیه این است، نه اینکه بخواهند بفهمانند آیه اینطور نازل شده بوده، و آن چند کلمه از آیه افتاده است.
و در همان کتاب به سند خود از زراره روایت کرده که گفت: عبد الله بن عمیر لیثى به حضور امام ابى جعفر باقر(ع)آمد، و عرضه داشت: در باره متعه زنان چه مىگوئى؟.
امام فرمود، خداوند هم در کتابش آن را حلال کرده، و هم بر زبان پیغمبرش، پس متعه تا روز قیامتحلال است، عبد الله عرضه داشت: اى ابى جعفر آیا مثل تو کسى چنین فتوا مىدهد، با اینکه عمر آن را حرام کرد و از آن نهى نمود؟.
حضرت فرمود: هر چند که عمر تحریم کرده باشد، عرضه داشت: من تو را به خدا پناه مىدهم از اینکه حلال کنى چیزى را که عمر آن را حرام کرده.
زراره مىگوید: امام باقر(ع)در جوابش فرمود: خیلى خوب، تو بر عقیده صاحبت باش، من هم به عقیده رسول خدا(ص)باقى مىمانم حال بیا تا با تو بر سر این مساله ملاعنه و مباهله کنم(یعنى بر این که قول رسول خدا(ص)حق، و قول صاحب تو عمر باطل است) عبد الله عمیر رو به آن حضرت کرد و گفت آیا دوست مىدارى زنان و دختران و خواهران و دختر عمههاى تو متعه شوند؟حضرت وقتى شنید که او نام زنان و دختر عموهاى آن جناب را برد روى از او برگردانید (3) .
و در همان کتاب به سند خود از عبد الرحمان بن ابى عبد الله روایت کرده که گفت: من از ابو حنیفه شنیدم که داشت از امام صادق(ع)از مساله متعه سؤال مىکرد، حضرت پرسید.از کدام متعه مىپرسى - از متعه زنان، و یا متعه حج - عرضه داشت منظورم متعه حجبود، ولى فعلا مرا خبر ده از مساله متعه زنان، آیا این عمل حق است؟حضرت فرمود: سبحان الله مگر کتاب خدا را نخواندى که مىفرماید: "فما استمتعتم به منهن فاتوهن اجورهن فریضة" عرضه داشت: به خدا سوگند مثل اینکه این آیهاى است که تاکنون آنرا نخواندهام (4) .
و در تفسیر عیاشى از محمد بن مسلم از امام باقر(ع)روایت کرده که فرمود:جابر بن عبد الله از سیره رسول خدا(ص)سخن مىگفت: از آن جمله گفت: من و یارانم با رسول خدا(ص)به جنگ مىرفتیم، رسول خدا(ص) عمل متعه را برایمان حلال کرد، و تا زنده بود حرامش نکرد، و على(ع)بارها مىفرمود: اگر پسر خطاب یعنى عمر قبل از من خلافت را به دست نمىگرفت، و از دست من نمىربود، احدى جز شقى مرتکب زنا نمىشد(در نسخهاى دیگر به جاى شقى کلمه اشقى - یعنى شقىترین مردم - آمده)، و ابن عباس در تفسیر آیه: "فما استمتعتم به منهن الى اجل مسمى فاتوهن اجورهن فریضة"مىگفت: این مردم یعنى دستگاه خلافت - به این آیه کفر ورزیدند، ولى رسول خدا(ص)آن را حلال کرد، و تا زنده بود تحریمش نفرمود (5) .
و در همان کتاب است که ابى بصیر از امام باقر(ع)نقل کرد که در باب متعه و در معناى آیه شریفه: "فما استمتعتم به منهن فاتوهن اجورهن فریضة و لا جناح علیکم فیما تراضیتم به من بعد الفریضة"فرمود: یعنى اگر مدت متعه سر آمد، مىتوانى تو پیشنهاد تمدید مدت دهى، و او نیز مىتواند مدت را بیشتر کند، در صورتى که زن راضى باشد، مرد مىگوید: "استحللتک باجل آخر - یعنى ترا حلال مىکنم براى مدتى دیگر"که در این صورت این زن براى غیر تو حلال نیست، تا آنکه عدهاش سر آید، و عده زن متعه دو حیض است (6) .
و از شیبانى روایت کرده که گفت امام باقر و امام صادق(علیهما السلام)در تفسیر جمله: "و لا جناح علیکم فیما تراضیتم به من بعد الفریضة"، فرمودهاند: تراضى به این است که مرد اجرت زن را زیاد کند و زن مدت عقد را (7) .
مؤلف قدس سره: روایات در باره مطالب گذشته به طور تواتر و حداقل به طور استفاضه از ائمه اهل بیت(علیهم السلام)رسیده، و آنچه ما نقل کردیم نمونهاى از آنها بود، و اگر کسى بخواهد به همه آنها آگاه شود، باید به جوامع حدیث - از قبیل: کافى و من لا یحضره الفقیه و استبصار و تهذیب و امثال آن - مراجعه نماید.
منبع:http://quranr.blogsky.com